روزنامه

روزنامه

NEVER GIVE UP
روزنامه

روزنامه

NEVER GIVE UP

جدایی نادر از سیمین

الان فیلم جدایی نادر از سیمینو دیدم

همش میخواستم ببینم چی بوده که اسکار گرفته

از لحظه ی اول فیلم با چشم باز و با دقت زیاد نگاه کردم که نکنه نکته ایش از دستم بره

وسطای فیلم دیگه به این اسکار گرفته فکر نمیکردم

انگار که 100 ساله یه چیزیو فراموش کردی و یهو یکی یادت میاره

20 دقیقه ی آخرش فقط گریه میکردم 

الانم گریه ام ادامه داره

چیزاییو از بچگیم یادم آورد که وقتی به تجربه های خودم نگا میکردم قبل فیلم انگار فقط یه چیز محو بود

انگار که یکی واسط یه چیزیو تعریف کنه

ولی الان بعد فیلم تمام بچگیم جلو چشممه

من 21 ساله نادرم وقتی پدرشو با سختی حموم میکرد

من 21 ساله اون خانومم که نمیخواست کار کنه ولی مجبور بود

من 10 ساله همون دخترم که داشت کوله پشتیشو جمع میکرد و همزمان گریه میکرد (خیلی آدم میترسه خیلی)با این فرق که من داشتم با پدرم میرفتم

من 23 ساله سیمینم وقتی وایمیسته و میگه میخوام برم

فراموشی دلپذیرم از دست رف 

الان همه چی یادمه

همه چی

نظرات 1 + ارسال نظر
نل یکشنبه 2 خرداد 1395 ساعت 01:16

:(
غمگین شدم...
خدایا کجایی ک بنده هات یک کوه غصه دارن....

غمگین نباش گلممممم
خداروشکر
زندگی ینی کشمکش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد